قسمت هایی از کتاب بازگشت طالبان (لذت متن)
… عکس های کتاب حاضر رهاورد چهارمین سـفـر اسـت که پس از بیستمین سالگرد یازدهم سپتامبر و تقریبا یک ماه پس از فتح افغانستان به دست طالبان صورت گرفت. همسرم کاتالینا، که روزنامه نویس و گزارشگر تلویزیون است و اخبار منطقه را پوشش می دهد، قصد داشت به افغانستان برود. از من هم خواست با او همراه شـوم و، با اینکه اغلب جواب من به این درخواست منفی است، این بار پذیرفتم. حس کردم روزنه ای باز شده که بتوانیم به افغانستان تحت اشغال طالبان برویم. به هر حال، به مشهد پرواز کردیم و ، پس از اقامت شبانه، صبح زود با راننده ای افغان و ماشین سواری نمره هرات عازم مرز شدیم. شخصی که از قبل نشان او را داشتیم گذرنامه های ما را به نقطه صفر مرزی برد. پس از آنکه طالبان ویزای ما را صادر کرد، از گمرک و قسمت گذرنامه ی ایران رد شدیم. لب مرز، طالب ها در اطراف بیکار نشسته و عده ای هم سر پستشان ایستاده بودند. از قسمت گذرنامه ی آنها هم بدون مشکلی رد شدیم. راننده ی افغان ما را آنجا دوباره سوار ماشین کرد و به سوی هرات رفتیم. سفرمان از مشهد تا هرات جمعا شش هفت ساعت طول کشید. هتل ما بهترین و امن ترین هتل شهر بود به نام « ارگ »، که برای خودش دژی غیر قابل نفوذ بود با تعداد زیادی نگهبان مسلح و مأمور امنیتی، پس از صرف غذا و استراحت مختصری، به شهر رفتیم. اولین برداشت من این بود که اینجا با آن شهر دست نخورده ای که حدود سی سال پیش دیده بودم کاملا متفاوت است و به صورت شهری نسبتا مدرن و امروزی در آمده است. در شهر می گشتیم، من عکاسی را شروع کردم و کاتالینا به تهیه ی گزارش مشغول شـد. دو سیم کارت با قابلیت استفاده از اینترنت هم گرفتیم که همه جا بتوانیم آنلاین باشیم. ازدحام در بازار ارز ، رفت و آمد در شهر، فروش پرچم های امارت اسلامی افغانستان به دست فروشنده های دوره گرد، افراشتن پرچم جدید بر بقایای یک تانک روسی که از زمان اشغال کشور به جای مانده بود، حضور طالب ها در نقاط مختلف شهر، ایست و بازرسی و تفتیش بدنی از اولین صحنه هایی بود که عصر روز اول با آنها مواجه شدیم…”